پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
قلب قرآن را فراموش نکنیم!
نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391
بازدید : 925
نویسنده : میثم حیدری
آنچه دلیل بر حقّانیّت قرآن است، حکیم بودن آن است و تمام محتویاتش حکمت است و حکمت هم حقایق منطبق بر واقعیت‌هاست. پس قرآن چون دارای حکمت است، حقّ می‌باشد نه چون خدا قسم خورده حقّ است

ریشه‌ آسمانی قرآن کریم

اینجا سؤالی پیش می‌آید که آیا آیه‌ اوّل سوره‌ یاسین از حروف مقطّعه است، یعنی دو حرف از هم جداست یا یک جمله‌ی مرکّب، شامل «یا» و «سین» است؟

این هر دو وجه، محتمل است اگر مرکّب از «یا» و «سین» هم باشد، حرف «یا»، حرف ندا خواهد بود و «سین» رمز و اشاره‌ای به سیّد المرسلین یعنی رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم است که:

(یس والقرآن الحکیم إنّک لمن المرسلین

قرآن هم توصیف شده به این اوصاف است، هم حکیم است و هم تنزیل؛ یعنی ریشه‌ی آسمانی دارد و یک کتاب آسمانی است، مولود فکر و مغز بشر نمی‌باشد که یک انسان آن را تألیف و تنظیم کرده باشد، حتّی شخص پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نیز در آن دخیل نبوده، تنزیل است یعنی فرود آمده از عالم ربوبیّت است، هم چنان که در سوره‌ی واقعه هم داریم:

(إنّه لَقرآنٌ کریم فی کتاب مکنون لا یمسّه إلاّ المطهّرون تنزیلٌ مِن ربِّ العالمین)؛( سوره‌ واقعه، آیات 77 تا 80) از عالم ربوبیّت فرود آمده، کلام، کلام آسمانی است.

(تنزیلَ العزیز الرّحیم)؛ «از جانب خداوندی است که عزیز و قدرتمند و شکست ناپذیر و رحیم است».

این کتاب هم حکیم است، یعنی محتویاتش حکیمانه و منطبق بر عقل و فطرت انسان است و هم عزیز است یعنی هیچ منطقی نمی‌تواند منطق قرآن را بشکند و هیچ قانونی در عالم برای احیای جامعه‌ی بشری نمی‌تواند قانون آن را نقض کند و در عین حال رحیم است، یعنی نسبت به پیروانش منشأ رحمت و نسبت به دشمنانش در موضع عزّت و شکست ناپذیر است.

قرآن

 

سوگند قرآن دلالت بر قاطعیّت دارد نه حقّانیّت

در این آیات، قَسَم (سوگند) دلیل بر حقّانیّت قرآن نیست، خدا نمی‌خواهد با قسم خوردن حقّانیّت قرآن را اثبات کند، زیرا قسم، قطعیّت و حقّانیّت مطلبی را اثبات نمی‌کند، بلکه فقط قاطعیّت گوینده در گفتار را نشان می‌دهد. در واقع قسم، ادبی از آداب فنّ مناظره است که قاطعیّت گوینده را نشان می‌دهد و خود این قاطعیّت؛ طرف بحث را تحت تأثیر قرار می‌دهد. آنچه دلیل بر حقّانیّت قرآن است، حکیم بودن آن است و تمام محتویاتش حکمت است و حکمت هم حقایق منطبق بر واقعیت‌هاست. پس قرآن چون دارای حکمت است، حقّ می‌باشد نه چون خدا قسم خورده حقّ است. علاوه بر این، آورنده‌اش هم بر صراط مستقیم انسانی است:

(علی صراط مستقیم)؛ «[رفتار، افکار و گفتارش] بر صراط مستقیم است».

عقاید سه‌گانه در دین انسان، کار قلب را انجام می‌دهد، آن طور که قلب در بدن عامل حیات است، عقاید ثلاثه هم در دین انسان، عامل حیات است. در تمام سوره‌های قرآن، به توحید و نبوّت و معاد اشاره شده است، ولی در سوره یاسین، این سه عقیده یعنی اعتقاد به توحید، نبوّت و معاد، به نحو جامع و بالغ آمده است و احتمالاً به همین علّت سوره‌ی یاسین در قرآن مثل قلب است در بدن انسان

 

 

کسی که با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم معاشرت می‌کرد، از تمام ابعاد وجودی آن حضرت، آثار حقّ را مشاهده می‌نمود؛ از او امانت، صداقت، عدالت، شجاعت و... می‌دید. آنچه از کمالاتِ انسانِ کامل است؛ در او بالعیان مشاهده می‌نمود. آن راه مستقیمی را که انسان کامل باید برود او می‌رفت و لذا خودِ این صراط مستقیم بودنش، دلیل بر حقّیّت است. حکیم بودن قرآن دلیل بر حقّیّت است. رفتار رسول هم که بر صراط مستقیم است دلیل بر حقّیّت است. خلق عظیم رسول نیز دلیل بر حقّیّت است وگرنه صرف قسم خوردن اثبات حقّیّت نمی‌کند.

 

(یس و القرآنِ الحکیم إنّک لمن المرسلین علی صراط مستقیم تنزیل العزیز الرّحیم لتنذر قوماً)؛ تو مرسل و رسول از جانب ماه هستی، این قرآن نیز نازل شده از جانب ماست، هم رسالت تو و هم نزول قرآن از جانب ماست.

 

عکس العمل ما در قبال هشدارهای قرآنی؟!

حال ما چقدر از انذارهای قرآن تکان می‌خوریم، خدا می‌داند. این قرآنی که می‌فرماید:

(لَو أنزلنا هذا القرآنَ علی جبلٍ لرَأیتَهُ خاشعاً متصدّعاً مِن خشیَةِ اللهِ...)؛( سوره ی بقره، آیه‌ی 74)

«اگر این قرآن را بر کوه نازل می‌کردیم، کوه را متلاشی می‌کرد...».

ما نمی‌دانیم این دل‌های ما را چه سختی و قساوتی گرفته که از صخره‌های کوهستان نیز سخت شده است.

گاهی دل‌ها سنگین می‌شود، از کوه هم سنگین تر که هر چه آیات قرآن بر آن خوانده شود تکان نمی‌خورد. به خدا پناه می‌بریم.

 

پایان سخن با سخنی از معصوم علیه السلام

امام حسن عسکری علیه‌السلام فرمود:

(أوصیکُم بِتقوَی اللهِ و الورعِ فِی دینِکُم)؛( کافی، جلد 2، صفحه ی 636)

«ای مردم [که شما سنگ محبّت ما را به سینه می‌زنید] شما را سفارش می‌کنم تقوا پیشه کنید و در دینتان ورع داشته باشید».

بی مبالاتی و بی بندوباری را ترک کنید و در زندگیتان خدا را هم به حساب بیاورید. توقّع این است که مردم مؤمن و مسلمان بیشتر به دین و مسائل دینی گرایش پیدا کنند، پول دوستی کمتر بشود و... ولی بالأسف که محّبّت پول در دل‌ها بیشتر جا گرفته است و بی شکّ تا حبّ دنیا در دل‌ها غوغا می‌کند آخرت فراموش شده است .


تماس با ما

:: موضوعات مرتبط: دینی و مذهبی , عمومی , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: